سنگ فیروزه مرده
سنگ فیروزه از با ارزش ترین سنگ های معدنی در جهان است. بقایای به جا مانده از حفاری ها نشان می دهد که بشر از دوران باستان تا به امروز به قدرت درمانی این سنگ شفابخش پی برده است. سنگ فیروزه از کانی های زنده با خواص درمانی است. ارزش مادی و نیروی درمانی این سنگ تا زمانی که هنوز فیروزه زنده است، حفظ می شود. سنگ فیروزه مرده دیگر سنگ قدرت نیست و از نظر مادی نیز دچار افت قیمت زیادی می شود. برای اینکه این سنگ فوق العاده زیبایی و نیروی خود را
فکر کنم برای حالم باید دو دقیقه سکوت کنم
برای حال و احوالی که مرده
دل مرده
اعصاب مرده
زندگی مرده
انگیزه ی مرده
همه چیز مرده
دیگه در من چه چیزی وجود داره برای زندگی؟
کاش همون سیزده سالگی که خونریزی کردم مرده بودم
کاش هیچ وقت به زندگی برنمی گشتم
مامان امروز می گفت هر دری رو که زیاد بکوبی آخرش باز میشه
لابد نذر و نیازهای همون سیزده سالگی من که زنده بمونم مثال خوبیه!
زنده موندم اما چه کیفیتی؟
هیچ کیفیتی
هیچ!
الانم در خونه ی خدا رو ب
در این روزگاری که زمان بی برکت شده و عمر به چشم برهم زدنی می گذرد، اگر در شهرهای بزرگ زندگی می کنید و هر روز بخشی از عمر گرانمایه را در ترافیک هستید، با گوش دادن به «پادکست»، لحظه های مرده ی خودتان را زنده کنید، شکر خدا این قدر پادکست ها موضوعات متنوعی دارند که یقینا موضوعی باب طبع شما پیدا خواهد شد.
در این روزگاری که زمان بی برکت شده و عمر به چشم برهم زدنی می گذرد، اگر در شهرهای بزرگ زندگی می کنید و هر روز بخشی از عمر گرانمایه را در ترافیک هستید، با گوش دادن به «پادکست»، لحظه های مرده ی خودتان را زنده کنید، شکر خدا این قدر پادکست ها موضوعات متنوعی دارند که یقینا موضوعی باب طبع شما پیدا خواهد شد.
شما چه پیشنهادی برای مدیریت بهینه زمان دارید؟
درد حجران دلم میکشد و زنده نگه میدارد
خدا مرده تنی را ز مرده دلی به میدارد
حضرت عشق بگفتا گر دیوانه شوی
تورا از همه عالم نگه میدارد
صد حیف اگر قلب مرا مرده فکندند ولی
عاشقان را به ابد زنده نگه میدارد
ای عشق بسوزان که نیرزد دیگر
او دم بی عشق را گنه میدارد
ظلام،گر همه عمر بماند بی عشق
میخانه عشق را خانه نگه میدارد
«٢٧»تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (خداوندا!)تو شب را به روز و روز را به شب درآورى و زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون آورى و هرکه را خواهى بىشمار روزى مىدهى. نکتهها: این آیه و آیۀ قبل،دوازده مرتبه از نشانههاى قدرت خدا نام برده است تا روح توحید را در ان
آبدارچی شرکت خانم کاف اومد توی اتاق ما میگه مدیونید مرده ام نیاید توی مراسم و گریه نکنید ؟ اما من اگه مرده ام کسی مراسم م نمیاد یعنی کسی رو ندارم ، ولی اگر دوست ندارم وقتی مرده ام کسی گریه نکنه شاد باشند من تمامم عمرم درد کشیده ام اما خوب حالا که مرده ام دیگه درد ی نمیکشم و راحت شدم از درد کشیده ام برای اولین بار بدون درد راحت خوابیده ام و بدون درد توی این دنیام ... اگه کسی اومد میخوام خوشحال باشند و شادی کنند اصلا مرحوم ( من ) فحش گذاشته هرکی گر
مردم شهر نمرده ان.
بر خلاف اصطلاح رایج امروز که "ما همه مرده های متحرکیم"...
هر کی جسماً "زنده" است، هنوز "زنده" است!
زیر پوست مرده ی شهر، آدمهای زنده هنوز هم هستن. فقط اون شمعک هسته ایشونو مخفی کردن و منتظرن.
حالا هر کی با یه لحن، یه لباس، یه جور سکوت....
اون روزی که تو توقع داری هر روز باشه، نیک، همه براش آماده ان. فقط فکر نمیکنن پیش بیاد!
کوچه ها باریکن دکونا بستس
خونه ها تاریکن طاقا شکستس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده می برن کوچه به کوچه
نگا کن مرده ها به مرده نمیرن
حتی به شمع جون سپرده نمیرن
شکل فانوسی اند که اگر خاموش شه
واسه نفت نیست هنو یه عالم نفت توشه
جماعت من دیگه حوصله ندارم
به خوب ، امید و از بد گله نداره
گرچه از دیگرون فاصله ندارم
کاری با کار این قافله ندارم
دانلود
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست
.
.
.
سعدیا گر بکند سیل فنا خانه دل
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
آدمی یه گوشه ای از قصه ی زندگیش، یه نقطه ای از عالم، توی تعامل و ارتباطش .. در نهایت باید به او برسه
تا آروم بگیره
آدمی نیاز به عشق و دوست داشتن و دوست داشته شدن داره
الا بذکر الله تطمئن القلوب ..
به تصور بیا , تویی که به دل نقش می کشم همه شب را خیال خوش ز تو آ غوش می کشم در هراسم که فاتحش زند آتش به پایتخت از تو در جانم آتشی ست که چنین شعله می کشم با سرابی که تشنه ام به جنونم کشانده ای چه خوشم من که بی توام که غمت دوش می کشم در رهایی مرا بخواه که خودم بند می شوم تو نباشی به سادگی ز خودم دست می کشم بی تو شاید که مرده ام زنده ای مثل مرده هام بین این مرگ و زندگی نفسی سرد می کشم تو بلایی به جان من به خیالی که از تو ماند و به
دل مرده خموش و افسرده است ، به کسی کاری ندارد و دوست نداردکسی کاری به کار او داشته باشد .
دل مرده با کسی ارتباط برقرار نمی کند، نمیخواهد تغییر کند ، نه خودش و نه اطرافش.
از شادی کسی شاد نمیشود.
رشد هم نمیکند .
دل مرده اهل یادگیری و اهل یاد دادن نیست .
خلاصه به قول روانشناسان امروزی ها آدم دل مرده نه تنها هوش هیجانی ندارد بلکه هوش اجتماعی و هوش ریاضی و همه ی هوشهایش تعطیل است .
سوال مهم :
چه چیز میتواند آدم دل مرده را دل زنده کند ؟
جواب :
امیدواری و آ
هرچقدر برایت بنویسم باز هم انکارم خواهی کرد اما زیباتر از آن چشم های سیاهات، نگاه نافذت بود که هزار یادگاری بر قلب آدمی می گذارد و رویاهای مادر مرده را در آدمی زنده می کند و کابوس نبض از یاد برده را در آدمی به جریان می اندازد و با هر بار وقوعش هزاربارهتر شوق زندگی و تحمل تمام ناملایمات را در آدمی ممکن میسازد و می دانی چیست؟ در نگاه تو مردان زیادی مردهاند...
چرک مرده شدن یه اصطلاحیه که برای لباس ها یا به طور کلی پارچه ها به کار میره وقتی که از یه لکه ای که روی یه پارچه ست مدت زیادی بگذره و اون لکه به بافت پارچه بشینه پاک کردنش سخت تر میشه .
حالا شما قلب و روح بشر رودر نظر بگیر روزانه چقدر این اتفاق براش میافته؟ هرکدوم ما چقدر زخم های قدیمی روحمون چرک مرده شدن؟
خلاصه که روحتون چرک مرده نشه عزیزانم لباس فدای سرتون .
هرچی مشکل داریم بعلت موبایل مرده شوربرده داریم.این نظرجامعه شناسان درخصوص طلاق عاطفی افرادبود.
موبایل مرده شوربرده باعث نه گفتن پسرهابه دخترهاوبالعکس بود.بشکل کامل حیابواسطه موبایل مرده شوربرده ازبین میرفت.
حتی پول هم تلف میشد.
مرده زنگ میزنه خونه، میگه عزیزم من بعداز ظهر با دوستم میام خونه…زنش میگه
خونه ریختوپاشه مرده: میدونمزنه: ظرفا کثیفهمرده: میدونم زنه: توى یخچال هم هیچی نداریم …مرده: میدونم !!!زنه: تو ک همه رو میدونی پس چرا دعوتش کردی؟
آخه هوس زن گرفتن کرده، گفتم،بیاد وضعیتمو ببینه شاید پشیمون شه ….!?
شعر گفتن یا نگفتن مسأله این است؟
و این که شرط شعر خوب گفتن چیست؟
و این که چقدر باید گفت و چگونه؟
گفتن ها چند نوعند و نگفتن ها چند نوع؟
از آنها که لطیف میگویند و راستی شاعرند زیاد گفتم. آنها به نظر شما در مجموع چه خاصیتی داشتند؟
کمی هم از آنهایی بگویم که لطافت احساس نه به آرامش و تغزل بلکه به جنبش و شور وامیداردشان:
رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفت
امام على علیه السلام:
دروغگو و مرده یکسانند؛ زیرا برترى زنده بر مرده، به سبب اعتماد به اوست. پس اگر به سخن او اعتمادى نشود، زنده نیست.
(غررالحکم، حدیث ٢١٠۴)
خودسازی و نه به دروغ برای تعجیل در فرج
« برای دیدن تصویر در اندازه بزرگ، روی عکس کلیک کنید. »
منبع : واحد مهدویت موسسه مصاف ایرانیان (در شبکه های اجتماعی Mahdiaran@) ؛ موسسه مصاف masaf.ir
من به آمار زنده زمین مشکوکم
گرچه پیش تر مرده ام.
ولی هر صبح در جلوی آینه
منتظرم تا قبل به خاک سپردنم.
بیایی و زنده ام کنی.
روبروی آینه هستم ولی هرچه مینگرم تو رو نمیبینم.
اگه روزی
آمدی در آینه و نبودم
بدان کوله بار بسته ام تا بجویمت
با همان کوله بار سفرت
بیا در پی ام
کسی نمیداند شاید در راه مانده ام و مسیر گم کرده.
خوشحال میشوم ببینمت و ببویمت و بگویمت ...
هر که نبود خیرخواه زندگی،
گیرد او را آخر آه زندگی.
زنده دارد هر که یاد مرده را،
زنده باد او در پناه زندگی.
ما گنهکاران بی عیبی خویش،
بهر هر عیب و گناه زندگی.
دیده عیب کس نبینیم عیب خویش،
کور گشته در نگاه زندگی.
رهبلد رهگم زند در نیمه راه،
گشته خود گمراه راه زندگی.
گر کسی با کوته عقلی غافل است،
روسیه روز سیاه زندگی.
گر کسی چاهی کند از دشمنی،
می فتد آخر به چاه زندگی.
هنر زنده ماندن در طبیعت
چگونه بدون هیچ امکاناتی از خطرات طبیعت وحشی جان سالم بدر بریم ؟ این کتابچه مشتمل بر 289 صفحه که نتیجه گردآوری از مقالات و کتب مختلف می باشد. چگونه با حیوانات درنده و موذی مقابله کنیم . چگونه صابون بسازیم ؟ چگونه چادر درست کنیم ؟ چگونه توالت صحرایی بسازیم؟ چگونه در برف و کولاک و گرما ...
حضرت آیتالله خامنهای: «شهادت حاج قاسم سلیمانی، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همهی دنیا کشید. عدّهای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده امّا شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است.» ۱۳۹۸/۱۰/۲۷
پچپچ شبها. گشنمهها. بیرنج خواستنهای. درد پاها. قرمزی رگها. قرمزی زنها. رانها. ران پهنِ ران گرمِ ران نرمِ ران سفیدها. زنها. تفاوت جنسها. آسایشگاهها. قبرستانها. قربستانها. قرمه سبزیها. شوخیها. سایهها روی دیوارها. بیداریها. در خواب بیدارها. در بیدار خوابها. عصبانیها. زدنها. زنده به گور کردنها. مهره به مهر زدنها. مرده به زندگی کردنها. پردهها. ترسها از جای نوها. کهنهها. مردهها. زنده مردهها. صداهای متناس
یاحق
داشتم فکر که نه! حس میکردم چه قدر دردناک و زجرناک است که وبلاگ های مورد علاقه ات که خواندن کلمات و نوشته های جاری در آن مغزت را نوازش می دهد، انگار دیگر به روز نمی شوند...
چه بلایی سر این پنجره های دوست داشتنی آورده تلگرام و اینستاگرام و تمام گرام هایی که زندگیمان را در مشتشان فشار می دهند؟
ناگفته نماند به روز شدن وبلاگ هایی که هنوز نفس می کشند به لطف سرانگشتان نویسندگانش، حالم را عمیقا مطلوب می کند. : )
پ.ن1: خدایا وبلاگ های متروکه را دوبار
دانلود سریال گیله وا از شبکه افق
سریال ایرانی گیله وا را از افق پیگیری کنید
برای دیدن یک سریال خوب باید به سایت های خوب بروید برای دانلود سریال گیله وا هم یکی از بهترین سایت ها شب دی ال است.
در مورد گیله وا اطلاعات زیادی در دسترس نیست
فقط همین را بدانید که سریال گیله وا استعمار سیز است
و به زندگی مردم در استان های شمال ایران هم می پردازد
البته شرح حادثه بر می گردد به حدود صد سال پییش یعنی سال 1297 ..............نقش استعمار پیر هم کاملا مشخص است.
اینکه
پچپچ شبها. گشنمهها. بیرنج خواستنهای. درد پاها. قرمزی رگها. قرمزی زنها. رانها. ران پهنِ ران گرمِ ران نرمِ ران سفیدها. زنها. تفاوت جنسها. آسایشگاهها. قبرستانها. قربستانها. قرمه سبزیها. شوخیها. سایهها روی دیوارها. بیداریها. در خواب بیدارها. در بیدار خوابها. عصبانیها. زدنها. زنده به گور کردنها. مهره به مهر زدنها. مرده به زندگی کردنها. پردهها. ترسها از جای نوها. کهنهها. مردهها. زنده مردهها. صداهای متناس
سلام
"دروغگو و مرده یکسان اند، زیرا برتری زنده بر مرده به اعتماد بر اوست. پس اگر به سخن او اعتمادی نشود، زنده نیست"
امیر المومنین علی (ع)
امیر المونین عجب سخن قشنگی فرمودند اصلا برای تمام زمانها کاربرد داره و هیچوقت قدیمی نمیشه.
ماهیتش اینه یعنی دروغگو برو بمیر دیگه وقتی هیچ خیری نداری :)
ادامه مطلب
در یک دهکده، پیرمرد خرمندی زندگی می کرد. افرادی که به مشکلی بر می خوردند یا سوالی داشتند، به او مراجعه می کردند. یک روز یک بچه باهوش و زِبل که می خواست سر به سر پیرمرد خردمند بگذارد، پرنده ی کوچکی گرفت و آن را طوری در دستش گرفت که دیده نشود. بعد پیش پیرمرد رفت و به او گفت: پدربزرگ، من شنیده ام شما باهوش ترین مرد دهکده هستید. اما من باور نمی کنم. اگر راست است، می توانید بگویید که این پرنده ای که در دست من است زنده است یا مرده؟ پیرمرد نگاهی به پسر ان
چند مرده حلاجی؟
ریشه این ضرب المثل برمیگردد به ماجرای حسین بن منصور حلاج که بخاطر عقایدش دو دستان او ،سپس چشمان و بعد زبان و سرش را بریدند و در آخر هم به آتش کشیدند.
امروزه وقتی از پایداری و استقامت کسی سخن می گویند گفته می شود، چند مرده حلاجی؟یعنی ببینیم تاب و توان تو چقدر است؟
من این تصمیم را بارها و بارها گرفتهام و هر بار با خودم گفتهام این تو بمیری دیگر از آن تو بمیریها نیست، و باز هم عهد شکستهام، و باز هم برگشتهام به تو، و باز هم با یک کلمه گفتنت شکستهام و شکست خوردهام.
من این تصمیم را بارها و بارها گرفتهام اما این تو بمیری دیگر از آن تو بمیریها نیست. کسی همیشه میگفت: وقتی امکانی برای وصال نیست باید روی فراق خاک ریخت. حالا من میخواهم روی این فراق خاک بریزم. میخواهم تو و خیالت و غم نبودنت و غم نبود
امام صادق ع راجع بقول خدای عزوجل 273 سوره 2 بهر که حکمت. دادند خیر بسیاری دادند و فرمود مراد بحکمت اطاعت خدا ومعرعت امام است 12 در باره قول خدای تبارک وتعالی 123 سوره 3 ایا کسبکه مرده بود و ما اورا زنده کردیم وباو نوری دادیم که میان مردم راه رود فرمود مرده کسی است که بچیزی معرفت نداشته باشد و نوریکه با ان میان مردم راخ رود امامی است کخ از او پیروی میکند واینکه فرماید پمانند کسی است کخ دد ظلمات باشد ونتواند از ان بدر رود کسی است که امام رانشناسد
زمانی که دیگر خونی به دندان نمی رسد، مرگ به سراغ آن می آید. پوسیدگی و آسیب دیدگی دندان هر دو می توانند می توانند موجب مرگ دندان شوند.دندان از سه لایه مینا، عاج و مغز تشکیل شده است. مغز دندان حاوی رگ های خونی و اعصاب است. اعصاب مرده یا در حال مرگ در مغز دندان می توانند به شکل گیری یک دندان مرده منجر شوند. همچنین، یک دندان مرده دیگر هیچ خونی دریافت نمی کند.یک عصب مرده در دندان گاهی اوقات به عنوان یک مغز دندان نکروتیک یا دندان بدون مغز نیز شناخته می
شاهد از اوصاف خداوند است و زمانی که کسی به آن درجه از خلوص برسد که به مقام شهادت نایل آید!
او مخلوقی است ملحق شده به خالق و عادی است و از ونفخت فیه من روحی.
شهادت نه یک مردن، که یک انتخاب است: ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله. اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون . هر کسی را که در راه خدا کشته و شهید شد، مرده نپندارید؛ بلکه او زنده جاوید است ولیکن شما این حقیقت را در نخواهید یافت . شهید همواره زنده است و مرگ او در واقع انتقال از حیات جاری در سطح طبیعت به
من یک سره مردهام. مرا ببوسند یا بمیرانند. من مردهام.
انگشتان و تن و ذهنم را میکِشم که چیزی بنویسم. میان زمان و مکان کش میآیم. مردی میآید و مرا میبوسد، باران میبارد، کسانی دستانم را اطرافشان میکشند و گریه میکنند، حرف میزنم، گوش میدهم، اما لامسهی من از کار افتادهست. میان کش آمدن مُردهام و نعشِ من مرا میکشاند. و کش میآیم. این حالتی ست که جسمی مرده هنوز موها و ناخنهایش رشد میکند. بوها از بین رفتهاند. صداها از بین ر
آنکس که تجربه نمیکند، به نو شدن خطر نمیکند، به تغییر جان نمیدهد، او مرده است حتّی اگر که پندار زندهبودن کند. آنکس که سره از ناسره نمیشناسد و چپ را با راست میخواهد و خدا را با خرما، او مرده است حتّی اگر پندار زندهبودن کند.
شنیدن سخت است، گریختن آسان است. حق سخت است بر طبع نازکشیده. به تجربهکردن خطر کن! به زندگیکردن خطر کن! به آفتاب خطر کن و به موسیقی و نواهای نو! به آسمان خطر کن! به زمین خطر کن! خطر کن! بیامیز! بیاموز! زندگی خطرکردن اس
اگر در رابطه با سنگ فیروزه در گوگل به جستجو پرداخته باشید حتماً مقالاتی راجع به اینکه "چگونه سنگ فیروزه زنده میشود؟" یا "چگونه سنگ فیروزه را احیا کنیم؟" و یا "طرز نگهداری و شارژ سنگ فیروزه" برخورد کردهاید. در این مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت و روشهای مختلف شارژ یا به اصطلاح زنده کردن فیروزه را بررسی میکنیم.
روشهای زنده نگه داشتن فیروزه
سنگ فیروزه سنگی است که با تماس با مواد شیمیایی و روغنی و آرایشی تغییر رنگ میدهد و به مرور خاصیت
برای زنی تنها در سوگ فرزند مرده اش امشب که تورا در خاک سرد می نَهم زیست یکساله ام با تو دفن میشود و من در پارادوکسِ سوگِ دفن کردنِ زیستِ یکساله ی پر رنجم در خاک غلتیده ام.امشب مشت پر از خاکم را بر سری میریزم که با شال عراقیِ پیرزن های جنوب پوشانده ام و دست بر دهان کِل میکشم برای جوانی و ناکامی اش ...امشب بیست سالگی عزیزم، نهال یک ساله ی دهه ی سوم را خاک میکنم و برای مظلومیت و تباهی اش به سوگ مینشینم.اما صبر کنیدمن میخواهم نوزاد بیست یک ساله ا
زامبی ها
مرده متحرک یا زامبی (در زبانهای اروپایی: zombie) به جسدهای متحرکی گفته میشود که روح ندارند. مردههای متحرک امروزه در فیلمهای ترسناک غربی زیاد دیده میشوند.
داستان مردههای متحرک از وودو یعنی جادو باوری آفریقاییتباران دریای کارائیب سرچشمه میگیرد.
بر پایهٔ داستانها، مردههای متحرک با گاز گرفتن و وارد کردن بزاق خود به بدن قربانیانشان آنها را همانند خود به یک مرده متحرک تبدیل میکنند. در نتیجه، در فیلمها تعداد زامبیها
حضرت میفرماید: سیاست آن است که حقوق خداوند، و حقوق زندهها، و حقوق مردهها را رعایت کنی.
اما حقوق خداوند؛ پس عبارت است از انجام آنچه که خواسته خداوند است و پرهیز از آنچه که او نهی کرده است.
و اما حقوق زندهها،
آن است که به وظیفه خود در برابر برادرانت عمل کنی و از خدمت امت خویش بازنمانی
و تا زمانی که ولی امر مسلمین با امت خود صادق است، با او صادق باشی
و هنگامی که وی از راه راست منحرف شد، عقیدهات را رودرروی او اظهار کنی
و ام
وقتی می میریم ؛ شوخی ندارد ؛ واقعا میمیریم
⁉️چرا وقتی زنده هستیم ؛ شوخی میگیریم و زندگی نمیکنیم ؟....
⚠️ما سالهای بسیار طولانی را مرده خواهیم بود و سالهای کمی زنده هستیم....
⚠️❗️چرا همین سالهای کم را، شوخی میگیریم ؟...برخیز و بدرخش
قیمت گوسفند زنده در بازار حالت ثابتی ندارد . گاه قیمت افزایش می یابد و گاه کاهش . قیمت به علت متفاوت بودن نژادها، وزن گوسفند و همین طور هزینه های نگه داری متفاوت است . مثلا هر چه گوسفند وزن بیش تری داشته باشد با قیمت بالاتری در بازار معامله می شود .
در این جا قیمت ها را به صورت میانگین بیان می کنیم :
- گوسفند زنده نر در بازار تهران حداقل 40000 تومان و حداکثر 41000 تومان .
- گوسفند زنده ماده در بازار تهران حداقل 33000تومان و حداکثر 35000 تومان.
- گوسفند زنده نر
تعبیر خواب مرده دوباره بمیرد
تعبیر خواب » tabire khab » تعبیر خواب اگر مرده دوباره بمیرد
شاید برای ما پیش بیاد که خواب ببینیم مرده دوباره می میمیرید و این سوال در ذهن ما نقش ببندد که تعبیر خواب مرده دوباره بمیرد چیست؟
پیش از این تعبیر خواب هدیه گرفتن از مرده / تعبیر خواب مرده/ تعبیر خواب غذا دادن به مرده / تعبیر خواب نان دادن به مرده بررسی شد حالا برویم سراغ تعبیر خواب مرده دوباره بمیرد.
تعبیر خواب اگر مرده دوباره بمیرد
تعبیر خواب مرده دو
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی
علمای عمری میگویند
پیامبر فرموده
وقتی کسی مرد عملش قطع میشود
و شیعه چون توسل به مرده میکند حدیث پیامبر را قبول ندارند و کافرند
پس چگونه است شما به کتابهای افراد مرده مراجعه میکنید
شما میگویید
کسی که حدیث پیامبر را قبول ندارد کافر است
پس چگونه عمر رامسلمان میدانید که پیامبر را هزیان گو میداند
و به حرف پیامبر گوش نکرد ودر جیش اسامه حاضر نمیشود و
چگونه عایشه و طلحه و زبیر و معاویه و عمروعاص و مروا
بسم الله الرحمن الرحیم
در کوچه،دل مرده ی من منتظر توست
تا زنده شود رقص کنان وقت عبورت
از دست تونان داشت عجب عطرعجیبی
این شعله ی عشق است مگر زیر تنورت؟
+نیمه رمضان ها مست میشوم از بوی باران رحمت میهمانی خدا که با نام شما معطر ترمیشود پسر ارشد شاه نجف
حضرت صادق ع فرمود عبیسی بن مریم بقریی گذشت که اهل ان و پرندها و جاندارانش یکجا مرده بودند فرمود همانا اینها بخشم و عذاب خدا هلاک شده اندو اگر بمرگ خود بتدربچ مرده بودندهر اینه یگدیگر را بخاک سپرده بودند حواریون عرضکردند یا روح الله از خدا اینان را برای ما زنده کند تا بما بگویندکردارشان چه بوده که باین عذاب گرفتار شده اند تا مااز ان دوری کنیم عیسی ع از پروردگار خود خواست پس از فضا بدو ندا شدکه انان را صدا بزن پس شب هنگام عیسی ع شب همگام ب
دستت مبارک است که چک میزند به گوش
دستت مبارک است که می اورد به هوش
عیسای دست های مبارک بزن مرا
تا مرده ای به زنده شدن مفتخر شود...
بله مبارکند دستهایی که میزنند
میزنند و بیدارت میکنند
میزنند و هوشیارت میکنند
که بیدار شو آدم ساده
که در این دنیای آهنین تو چرا درگیر احساسی
راستش را بخواهی حقیقت تلخ است و حقیقت اینست که تمام آدم های احساسی در
این دنیای منفعت محور محتاج دستی هستند که بزند و بیدارشان کند کسی که جواب
دوستت دارمهاشان را با مرسی خد
بدترین نفرین این است که به آدم بگویند: « مرده شور ببردت »
نه چون آرزوی مرگ میکند، که چنین چیزی نه بد است و نه آرزو کردن میخواهد! مسیر همه ماست. بلکه چون مردنی ساده را آرزو میکند. من دوست ندارم کارم به مرده شور بکشد. مرگی به درد میخورد که جسد آدم قابل شستن نباشد.
مرگ روی تخت خواب را که میلیاردها انسان بلدند. کاش آدم میتوانست جوری زندگی کند که دست کم یک آدم ظالم دیگر به خونش تشنه باشند.
پی نوشت: میدانم این متن کمی شعار زده است. بیشتر حسرت ا
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَکسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار ، بلکه زنده اند و نزدپروردگارشان به ایشان روزی می دهندآل عمران، 169
تعبیر خواب مرده دوباره بمیرد
تعبیر خواب » tabire khab » تعبیر خواب اگر مرده دوباره بمیرد
شاید برای ما پیش بیاد که خواب ببینیم مرده دوباره می میمیرید و این سوال در ذهن ما نقش ببندد که تعبیر خواب مرده دوباره بمیرد چیست؟
پیش از این تعبیر خواب هدیه گرفتن از مرده / تعبیر خواب مرده/ تعبیر خواب غذا دادن به مرده / تعبیر خواب نان دادن به مرده بررسی شد حالا برویم سراغ تعبیر خواب مرده دوباره بمیرد.
تعبیر خواب اگر مرده دوباره بمیرد
تعبیر خواب مرده
آیا کسی که مرده [دل] بود
و ما او را زنده کردیم
و نوری به دستش دادیم
تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود
چون کسی است که گویی گرفتار تاریکی هاست
و از آن بیرون آمدنی نیست؟*
* أَوَمَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا...انعام/122
خواستم بدانی که حالا دیگر من مردهام. نه که امروز مرده باشم، چند روزی هست که مردهام، اما وصیتنامهام را حالا پس از مرگ مینویسم. حالا که چند روزی گذشته و بهتر باور کردهام که مرگ چیست. نه که از قبل به نوشتنش فکر نکرده باشم، که بارها و بارها فکر کردهام که اینجا چه باید بنویسم، اما تا آخرش هم ندانستم چه بنویسم که سزاوار این مرگ باشد. گذاشتم بمیرم و بعد بنویسم. اما حتی حالا هم چیزی فرقی نکرده، وصیتنامهام میشود همین خزعبلات درهم. اما
وقتی یک مدت طولانی غذا به بدن نرسه ،یقینا بدن واکنش نشون خواهد داد، اینجا دیگه بحث ضرورت مطرحه و گوشت مردار و انسان هم مباح خواهد بود!
اگر از گوشت مردار تغذیه بشه زنده خواهد ماند اما عذاب وجدان میگیره و تصمیم می گیره از مردار تغذیه نکنه اما باز هم از گرسنگی به گوشت مردار پناه میبره، بعد از یک مدت که گوشت مردار هم تموم میشه ، تنها راه زنده موندن، تغذیه از بدن خودش هست، حالا هر چقدر این کار دردناک و تهوع آور باشه.....
یک عده براشون زنده موندن مهمه
بسم الله الرحمن الرحیم
بعضی از علمای اسلام عمری میگویند طبق فرموده عمر کسی که بر علیه خلیفه حتی اگر فاسق و ظالم باشد قیامکند به مرگ جاهلیت مرده است
طبق این فتوی
عایشه و طلحه و زبیر و معاویه و عمروعاص و مروان حکم و بعضی دیگر از اصحاب پیامبر رحمت به مرگ جاهلیت مرده اند
چگونه علمای اسلام عمری مقام اصحاب پیامبر پایین می آورند...
اگر در رابطه با سنگ فیروزه در گوگل به جستجو پرداخته باشید حتماً مقالاتی راجع به اینکه "چگونه سنگ فیروزه زنده میشود؟" یا "چگونه سنگ فیروزه را احیا کنیم؟" و یا "طرز نگهداری و شارژ سنگ فیروزه" برخورد کردهاید. در این مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت و روشهای مختلف شارژ یا به اصطلاح زنده کردن فیروزه را بررسی میکنیم.
روشهای زنده نگه داشتن فیروزه
سنگ فیروزه سنگی است که با تماس با مواد شیمیایی و روغنی و آرایشی تغییر رنگ میدهد و به مرور خاصیت
بابا یه اصطلاح داره به اسم استفاده از اوقات مرده ...یعنی مثلا وقتی نمیرسی به کار خیلی بنیادین و مهم و وقت بر رو انجام بدی ...بیکار نشین!یه کار ریز تر و بی هزینه تر و البته مفید انجام بده ...
مثلا تو اتوبوس که نشستی و گوشیت تو دستته ...به جای چت کردنای حوصله سر بر بشین دو تا کلمه زبان بخون و حفظ کن!
....
چرا اینو گفتم؟خب امشب نرسیدم اصلااا درس بخونم ...به جاش تموم این دقیقه هایی که تومهمونی بی سر و صدا یه گوشه نشسته بودم و به تولد گرفتن یه خانوم واسه شوهر
آیت الله کشمیری میفرمود در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زندهس یا مرده و کجا دفنه. ازش چند نفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زندهس یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود
این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش،
داشتم فکر میکردم یکی از بزرگترین بدبختی های اجتماعی ما بازیگران زنمون هستن نوعا بی مغز بی حیا و نخود هر آش
بعد فکر کردم چرا صدا و سیما چهارتا بازیگر خوب انقلابی تربیت نمیکنه که محتاج این افریته ها نباشه،بعد دیدم کمتر زن با حیا و درست حسابی ای حاضره بازیگر بشه!والاع
البته بازیگر زن خوب هم داریم ،کلی عرض کردم
*مرده شور اشاره به داستان مرده شوری که اینهمه مرده میشست و دریغ از تذکر و باد مرگ،بازیگرا هم از این جهت که اینهمه دیالوگ اخلاقی میگن و..
"تو مثل رودخانهای ترکم کردی
برای همین است
گاهی ماهیهای مرده در خود پیدا میکنم
بازگشتنات،
جوانی اَست
بازنمیگردد
تو از انتهای این خیابان بیرون رفتی
و آن انتها هنوز
بر سینهی جهان سوراخ است
چرا نمیتواند برف؟
چرا نمیتواند برف
بر گذشته ببارد؟
چرا نمیتواند برف
این خیابان را ورق بزند؟
چرا
چطور
چگونه سفر کنم
تو مردهای
و فاصلهات از تمام شهرها یکیست
ماهیها به سطح آب آمدهاند
عید به سطح آب آمده است
عمق به سطح آب آمده است
و تنها
اگر مدت 2 یا 3 سال به عنوان یک طراح UX کار کرده باشید، باید تمام این داستان ها و توییت ها را در مورد اینکه چگونه طراحی UX مرده است، واقعا وجود ندارد یا اینکه چگونه صنعت تغییر می کند و طراحی UX در چند سال مرده است و اکنون همه باید طراحان محصول (یا چیز دیگری) شوند.
من نمی گویم این داستان ها درست هستند یا من با آنها مخالف نیستم. من صادقانه فکر می کنم آنها بسیار متفکر هستند و ما را مجبور به فکر کردن در مورد آنچه "UX" واقعا و ما که به عنوان طراحان. اما آنها نی
اگر سوره حمد را بر یک مرده خواندید و او زنده شد تعجب نکنیید
آیتالله «سیدجلال مجدهاشمی» شامگاه چهارشنبه (۱۹دی) در مسجد جامع غدیر درباره اهمیت سوره حمد، گفت: سوره حمد نخستین سوره در ابتدای قرآن است که فضایل بسیار عجیبی دارد.
استاد حوزه علمیه افزود: گاهی در روایات چنان فضایلی برای سوره حمد نقل شده که تصور میشود با همه قرآن مساوی یا حتی برتر از آن است. در روایتی آمده است که خداوند فرموده برخی کلمات را بر برخی ترجیح داده است و این درباره سوره
بسم الله
عن نصر بن قاموس قال: قال لی أبو عبدالله علیه السلام: إذا أحببت أحدا من إخوانک فأعلمه ذلک فإنّ إبراهیم علیه السلام قال «ربّ أرنی کیف تحیی الموتی قال: أو لم تؤمن؟ قال: بلی و لکن لیطمئنّ قلبی» (کافی، ج2، ص644)
امام صادق (ع) میفرمایند: زمانیکه یکی از برادرانت را دوست داشتی او را از این محبت خود آگاه ساز. همانا ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان بده چگونه مرده را زنده میکنی. خداوند فرمود: آیا ایمان نداری؟ ابراهیم (ع) عرضه داشت: بله ایمان دارم ولی
هربار که میروم بیرون، متوجه میشوم که چقدر این شهر چیزی ازش باقی نمانده است. احساسِ دلتنگی و غربتی که با هر قدم توی این شهر بیشتر در وجودت ریشه میدواند. انسان چقدر در برابر احساسِ غربت و دلتنگی بیدفاع است. چقدر در برابر تنهابودگی بیدفاع است. به این فکر میکنم که از کِی تا حالا من اینقدر تنها شدم. یادم میآید این شهر هنوز وقتی تو بودی زنده بود. وقتی بودی و حرف میزدی، بودی و میرفتی و میآمدی، بودی و سرِ سفره مینشستی، بودی و میگفت
احتمالا نعمتی خطرناکتر از "فراموشی" وجود نداشته باشه، یعنی مشخصه خدا وقتی داشته فراموشی رو خلق میکرده یه نیگا به آدما کرده گفته بهشون بدم یه درده ندم صدتا درده! آدم نیستن که، اشتباه مصرف میکنن!بعد چند روزی اینور اونور کرده و با خودش کلنجار رفته که فراموشی بهشون بدم؟! بعد پیش خودش گفته اگه یه وقت یه آدم یه آدم دیگه رو/عشق خودشو/یار خودشو _وقتی هنوز زندهس_ فراموش کرد چی؟! اصلا طرز استفادهش اینطوری نیستا بیخودی مصرف نکنن عوارض داره!ولی
از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت، عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی...
الان برای خودم یه دفعه عجیب اومد که هنوز زندهام.. هنوز؟ زندهام؟! چه کلمات عجیب و غریبی! زنده بودن هم چیز عجیبیه ها، معنای غریبیست... چون متضاد زنده بودن خیلی قابل فهم نیست...
آورده اند که عاشق قصد معشوق خود کرد و راه را در پی گرفت تا به وصال دلدار برسد. با هر مرارت و شقاوتی بود خود را به کوی یار رساند و دق الباب کرد.
از معشوق ندا آمد:کیست؟
عاشق جواب داد: من هستم.
معشوق در به روی او نگشود.
عاشق حیران و سرگردان، کو به کو، خانه به خانه، گریان و نالان شد و از طلب یار دل برنداشت. تا اینکه دوباره خود را در کوی یار دید.
دق الباب کرد.
معشوق دوباره پرسید:کیست؟
عاشق جواب داد:تو هستم...
این بار در به روی عاشق گشوده شد و به وصال دوس
چن ساعت پیش بود که از سر بیکاری با بالا پایین کردن ایمیل های دریافتیم یه ایمیل از بلاگفا دیدم که نظرم رو جلب کرد.ایمیلی که پنل کاربریم توی بلاگفا رو نشون میداد و با رفتن بهش کمی خاطره بازی کردم!
وقتی وارد پنل شدم اول تمام پست ها رو پاک کردم و اسم و آدرس و قالب وبلاگ رو هم عوض کردم.بعدش هم یه پست گذاشتم توش تا مث یه درخت که در طول زمستون مرده و کاری نمیکنه بعد مدت ها وارد بهار بشه و بعد زنده شدن یه نفس عمیق از جنس یه بنده خدایی که بعد مردنش دوباره ز
دیشب که رسیده ام خونه شام و بعد خواب تا ساعت 6 صبح هرچی فکر میکنم به این سوال دکتر رفسنجانی که من چی کار میتونم کنم ؟ و چه کارهای از دستم برمیاد ؟ هیچ چیزی به ذهنم نمیرسه !!!! اون شب که حرف زده این کلی به ذهنم چیز رسید و گفت اره همینه ولی خوب الان هیچ انگار مرده ای بیش نیستم
الان وقت عزاداریست
باید گریست
ضجه زد و مویه کرد...
برای این قلبهایی که نمیخواهد این غم را باور کرد باید روضه خواند..
باید نشست قران خواند و مرور کرد تمام باورهایمان را که خون شهید بی اثر نیست
باور کرد که ما مردهایم و او زنده تر از همهی ماست...
.
کاش ماهم قدر شما مفید باشیم برای این انقلاب...
من که از حسرت دیدار تو کورم سال ها در تن خود زنده به گورم در گلو قوت فریاد ندارم اشک دل می شکند سنگ صبورم خانه ام را سرم آوار نکن باز عشق زد تیشه بر آن کوه غرورم آسمان تا به زمین راه کمی نیست خاک چشمان تو شد راه عبورم یا مرا یا خبرم را برسانید آه می میرم از این غم ز تو دورم خط زدم فاصله ها را نرسیدی ماهی مرده ی این تنگ بلورم پس بده بال و پرم را قفسی نیست چشم را بسته و مشکوک به نورم #الهام_ملک_محمدی
دبیرستانی بودم، یه همکلاسی داشتم با خدا قهر بود. میگفت: <<شبی که پدرم از دنیا رفت تا صبح بیشتر از صد و بیست بار آیت الکرسی خوندم. شنیده بودم با دوازده بار خوندنش خدا هر حاجتی رو برآورده میکنه. صبح ولی پدرم هنوز مرده بود. >>
با اینکه سعی میکردم غمش رو درک کنم، پیش خودم میگفتم: عجب دخترک احمقی! خب اون آدم مرده بوده. خدا چرا باید زنده ش میکرد؟ خدا چرا باید خودش رو به یه دختر بچه اثبات کنه؟
حدود بیست و شش سالگی اتفاقی برام افتاد که می تونست بهتر
سرم رو برمیگردونم و اون گوشه میبینمش. خیلی دوره، خیلیخیلی دور و حالا حالاها مونده تا به این نزدیکیها برسه؛البته هرقدر نزدیک شه بازم اندازۀ یه دنیا ازش دورم. مثل اونایی که تا چند لحظه پیش میدیدم تو چشم نیست. دیگه به بقیه توجهی ندارم، سر تا پا چشم میشم و نگاه و حسرت. از اینجا نمیشه درست تشخیص داد داره گریه میکنه یا میخنده؛ اما معلومه داره میسوزه تا ستاره بمونه. خب خودزنی مدلهای مختلف داره دیگه؛ ولی همهاش از عمق وجودمون نشئت
هوا بد استچه ابرتیره ای گرفته سینه تو راکه با هزار سال بارش شبانه روز هم دل تو وا نمی شودتو از هزاره های دور آمدی
_______
جهان چو ابگینه شکسته ایستکه سرو راست هم در اوشکسته مینمایدچنان نشسته کوهدر کمین این غروب تنگ که راهبسته مینمایدتزمان بیکرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنجبه پای او دمی است این درنگ درد و رنجبسان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزندرونده باشامید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش
هوشنگ ابتهاج
«به نام خداوندِ نفوسِ زنده»
حتما تا به حال دیدین که تو مجالسِ ختم، سورهی شمس تلاوت میشه دیگه؟!
سورهی شمس با ۱۵ آیه تنها سورهای از قرآن هستش که بیشترین قَسَمهارو به خودش اختصاص داده...
و سورهای هست که نه تنها برای مردهها نازل نشده بلکه برای زندههاست تا حداقل این یک جمله رو درک کنن..."حاسِبوا قبل ان تحاسَبوا"
این سوره از ۲ قسمت تشکیل شده:
سیاق ( پاراگراف ) اول از آیه ۱ تا ۱۰
سیاق ( پاراگراف ) دوم از آیه ۱۱ تا ۱۵
ادامه مطلب
تنهایی نعمت بزرگی است. باور کنید! هر چه از بدی تنهایی می گویند از حسادت است :) چون خودشان کشف کرده اند تنهایی موهبتی است که فقط باید تا خرخره در آن فرو رفت تا فهمید چه عظیم و مهیب و باورنکردنی است. در تنهایی است که خودت را می شناسی، می دانی چه می خواهی و چه نمی خواهی! دلت برای چه کسی تنگ شده. می توانی در سکوتِ تنهایی رویاهایت را رنگ کنی، هایلایت کنی یا کلا حذفش کنی!
تنهایی من خاکستری مایل به قهوه ای است با هاشوری از نور بیجان و کم رمق! در تنهایی ب
بر من ببخش این سکوتم را. اگرچه مرده باشی یا ک زنده اما جنازه وار، افتاده در کنجِ تاریکِ دست نیافتنی ـت و بی صدا بقا می کنی و بر جهان دورت هیچ از خود اثر نمی گذاری. بر من ببخش اگر این بار بی تفاوتم. ک دنبالت نمی گردم، نامت را توی صورت آدم ها فریاد نمی زنم. ببخش اگر فکر می کنی، آن چنان با هم غریبه ایم ک دیگر تحریک نمی شوم. باید بدانی ک من پیش تر، برای شنیدنِ کوچک ترین نجوا از جانبت، از تمامِ وجود و احساسم و هر آنچه ک می شود آن را کلمه کرد، پیش تر به تو گ
بر من ببخش این سکوتم را. اگرچه مرده باشی یا ک زنده اما جنازه وار، افتاده در کنجِ تاریکِ دست نیافتنی ـت و بی صدا بقا می کنی و بر جهان دورت هیچ از خود اثر نمی گذاری. بر من ببخش اگر این بار بی تفاوتم. ک دنبالت نمی گردم، نامت را توی صورت آدم ها فریاد نمی زنم. ببخش اگر فکر می کنی، آن چنان با هم غریبه ایم ک دیگر تحریک نمی شوم. باید بدانی ک من پیش تر، برای شنیدنِ کوچک ترین نجوا از جانبت، از تمامِ وجود و احساسم و هر آنچه ک می شود آن را کلمه کرد، پیش تر به تو گ
درمان و از بین بردن جای زخم
پوست عضو زنده بدن است که دارای چند لایه است بالاترین لایه پوست اپیدرم است که از سلولهای مرده پوست تشکیل شده و سطح پوست را میسازد هر فرد سالم در هر دقیقه حدود 30 هزار سلول پوست مرده اش می ریزد با این حال سلولهای پوست زنده به طور مداوم در قسمت زیرین اپیدرم تولید شده و جای سلولهای مرده را می گیرند.
منظور ازلایه زیراپیدرم درم است که حاوی عروق خونی اعصاب ولایه چربی است به دلیل این پویایی هرگاه زخمی روی پوست ایجاد ش
بغضهای نگفتهای دارد
همهشان بابت همین شهر است
هی صدا، صدا و بعد سکوت
آدمک باز با خودش قهر است
در میانِ راه نرفتهاش مرده است
این طرف، پشت گورهای سپید
چشم گرداند برای پریدنی از نو
سرخوش از درد، و باز هم نپرید
گشت دنبالِ دلیلی از بودن
در قیاسِ «خودش» و «تو» و «شما»
از میان موج خون صدا آمد:
ما همه مُردهایم، تو زود نیا!
گیر و دار جهان پر از باد است
در هیاهوی این تن مرده
چشمهاش سالهاست بسته شدند
آدمک باز هم رکب خورده.
-ف.میم.
همه چیز ارام.....ارامباورت می شود....دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یک آرامبخش "تو نگرانم نشو !همه چیز را یاد گرفته ام !راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !تو نگرانم نشو !!همه چیز را یاد گرفته ام !یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی !یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و بی یاد تو !یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...و
امام صادق ع فرمود مردی از شمار چه مانع میشود که بپدر ومادرش نیکی کند زنده باشد یا مرده که از جانب انها نماز بخواند و صدقه دهد و حج گذارد وروزه بگیرد تا انچه کرده ثوابش از انها باشد و مانند ان هم برای خود او و تا خدای عزوجل بوسیله بوسیله احسان و صله او خیر و فرا وانی برایش زیاد کند
درختی هستم که شاخه هایم را به آغوش می گیرم
که مبادا هوس کنند و بال در دل آسمان بگسترانند .
رودی هستم که رفتنم را به مرداب دلم می ریزم
که مبادا هوس کند و دل به دریا بزند .
پرنده ای که هنوز میتواند بخواند اما نباید بخواند .
آوازم را در کلماتم حبس می کنم .
مرده ام پیش از آنکه بانگ مرگ مرا سر دهد زندگی ...
به من گفته اند دیگر مجاز به صرف حال نیستی . فعل بودن ات دیریست بعید شده است
روح وحشی
جز ما هستی ؟ ما را میشناسی ؟
ما تعریفمون از خوشبختی چیزی جز رویا نیست ، از زمان تشکیلمون به این فرم تا به حال در پی تکمیل کننده حفره ها و جواب چرا هایمان هستیم . از بحث و جدل های خانواده باید بگویم ؟ سعی داشتند با جواب های نصفه نیمه قانعمان کنند و اگر ابراز میکردیم جواب ها ناقص اند یا اشتباه با خشم رو به رو میشدیم ، نتیجه شکست هایشان از نرسیدن به جواب را به ما منتقل میکردند ، سبک زندگی که با خرافات تشکیل شده بود خودآگاه و ناخوداگاه میخواستند به
جایت اوج است و از این فاصله کوتاه قدم
و نگاهت به من افتاد که در جزر و مدم
هر که خوبست خدا دارد و بد شیطان را
من ولی با که بسازم که نه خوب و نه بدم
از دل خویش صدای کمکی می شنوم
که به فریاد خودم هم نرسیده مددم
مرده یا زنده اگر عشق نباشد یکی است
سر سودا به تنم نیست در این جسم بدم
در سقوطش رود از پلک اگر از چشم افتاد
بسته از جنس دل او شده سنگ لحدم
دو نفر می شوم آن دم که تو را می بینم
گفته ام با دل بی تاب صبور بلدم
یک نگاهت بس و کافی ست که دیوانه
جز ما هستی ؟ ما را میشناسی ؟
ما تعریفمون از خوشبختی چیزی جز رویا نیست ، از زمان تشکیلمون به این فرم تا به حال در پی تکمیل کننده حفره ها و جواب چرا هایمان هستیم . از بحث و جدل های خانواده باید بگویم ؟ سعی داشتند با جواب های نصفه نیمه قانعمان کنند و اگر ابراز میکردیم جواب ها ناقص اند یا اشتباه با خشم رو به رو میشدیم ، نتیجه شکست هایشان از نرسیدن به جواب را به ما منتقل میکردند ، سبک زندگی که با خرافات تشکیل شده بود خودآگاه و ناخوداگاه میخواستند به
بسم الله الرحمن الرحیم
ما که هستیم که در وصف تو سخن گوییم. وقتی که خدای والا مرتبه در وصفِ تو می فرماید: به شهدای فی سبیل الله مرده نگویید بلکه فکرش را هم نکنید. تصورش را هم نکنید که آنان مرده اند.
((( وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ))) (بقره:154)
و به کسانی که در راه خدا کشته شدند، مرده مگوئید بله ایشان زنده هستند اما شما ( این زنده بودن را) حس نمی کنید.
((( وَ لا تَحْسَبَنَ ا
نگاه قرآن کریم به حالت کسانی که از خداوند و دین غافل هستند و همینطور روز تا شب و شب تا روز در فکر سیر کردن شکم و پر کردن حساب و یا جبران کردن ضررهای مالی خود هستند را به مردگی و مرده بودن تشبیه میکند و آنها را مثل مردگان متحرّکی میبیند که در هزارتوی دنیا و مشکلات دور میزنند و نمیتوانند راه خروج از این مشکلات را پیدا کنند.«أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِ
بسم رب الشهدا
.
نگاه کردن به چهره ات سیر نمی شوم
در هر چین پیشانیت خدایی را می بینم که بزرگ تر است
در هر نگاهت اقتداری می بینم از اقتدار خدا
و در هر لبخندت مهر و عطوفت خدایی را می بینم که چون تویی را برای قلب های اسیر در غم انتظار ما قرار داد
خشمت قهر ایزدی است و لبخندت های و دم مسیح است که مردگان را زنده می کند به عشق آنگونه که شهیدان در رکاب تو می گویند اگر هزار بار بمیرند و زنده شوند باز به راهی که تو نشان می دهی استوارند
سخنانت را با گوش جسم ن
گویند در این برهه ، فرهنگ و ادب مردهروی لغت مومن ، خطی محدب خوردههرکس سر هر سفره ، یک شیشه عرق بردههی فحش به این دولت ، پیک پیک عرق خوردهاین حال اسفناکش باشد به خفا عهدهلایعقل و مجنون وار ، زنده چه بسا مرده...
افتاده ز جبر اینجا، گربه! تو بگو ایرانریشاند همه اینجا، موشن! تو بگو شیراناین جبر من است یا جهل؟سخت است بسی یا سهل؟در هیئت زیرک ها ، بی دین و خدا باورچون قرین سَیاسان ، مومن و هُدا کافر...
در هر بدنی عشق است، یابش تو اگر تانیسخت است ب
فریاد را شکایته
نهایت بی عاطفه
زقلب شعله می زند
زخنجری ز سینه ام
مرا که مرد زخمی ام
مرا که خود مرده ام
تبر بزن به ریشه ام
خراب کن تو خانه ام
سکوت می کنم به تو عذاب من جواب کن
بسوز تو چراغ من بگیر این تو جان من
مرا که مرد زخمی ام
مرا که خود مرده ام
تبر بزن به ریشه ام
پاییز
ای مسافر خاک آلود
جز برگهای مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری
...
حالا دوم مهر هزارو سیصد و نمیخواهم بدانم چند است
و من...
مفتخر شدم
مفتخر شدم به دیدن اولین پاییز
اولین پاییز زندگانی ام
آخر
چگونه بگویم
باتو همه چیز از نو شروع شد....
فریاد را شکایته
نهایت بی عاطفه
زقلب شعله می زند
زخنجری ز سینه ام
مرا که مرد زخمی ام
مرا که خود مرده ام
تبر بزن به ریشه ام
خراب کن تو خانه ام
سکوت می کنم به تو عذاب من جواب کن
بسوز تو چراغ من بگیر این تو جان من
مرا که مرد زخمی ام
مرا که خود مرده ام
تبر بزن به ریشه ام
شخصی به نام جان هورتون کانوی که یک ریاضی دان هم بوده سال 1970 در محیط شطرنجی یک بازی اختراع کرده که مردم بعد ها اونو به نام بازی زندگی خودش میشناسن. تنها جای بازی که دست کسی که میخواد این بازی رو شروع بکنه هست قسمت اولشه یعنی یه تعداد مربع کنار هم به شکل سیاه رنگ می کنید و دکمه شروع رو میزندید. همین دیگه بعدش دست شما نیست هرچی هست بازی و قوانینشه که اون مربع هارو تکامل میده. حالا قوانین بازی چیه ویکی پدیا قوانین رو اینجوری نوشته:
هر سلول زنده با ک
خانم دکتر این روزها درباره میکرودرم ابریژن هم زیاد می شنویم، آیا امکان دارد درباره این روش درمانی توضیح بفرمائید؟میکرودرم ابریژن، در واقع پاکسازی پوست توسط دستگاه است. در این روش پودر هیدروکسیدآلومینیوم، با فشار به سطح پوست پاشیده می شود. باعث سایش و برداشت سلول های مرده و آلودگی های محیطی و چربی از سطح پوست می شود. پس از آن ماسک های آبرسان و درمانی در کنار بخور برای حفظ شادابی پوست استفاده می شود.لایه سطحی پوست که اپیدرم نام دارد، در طول ی
درجه ابهام
1 از 4
سالها پیش همین دور و اطراف
پسری در اتاقش ناگهان روی زمین افتاد
بیهوش شده بود
یک حالتی مثلِ کما
مادرش تا از آشپزخانه صدای افتادنش را شنید
آمد بالای سرش و بنا را گذاشت بر جیغ زدن
بعد هم خواهرش آمد و توی سرش میزد
و صورتش را چنگ میزد
دقایقی بعد پسر را روی دست بلند کرده بودند و لا اله الا الله میگفتند و سمت قبرستان میبردند
اما پسر نمرده بود
صداها را میشنید
فقط بیهوش شده بود و کسی این را نمیدانست
مردم فکر میکردند مرده است ولی ن
سلام
نمیدونم...
داغ عزیز سخته ولی خداوند صبر میده...
ولی مواردی ادم زجر میده ،حرف و حدیث بی خود که بهش دقت داده میشه...
مثالا وسط مراسم کسی رو نمیتونم تشخیص بدم،هرحرفی سه ،چهار بار برام تکرار کردند تا فهمیدم،اون وسط یه بار گفتند برو جوارب تو عوض کن،یه بار گفتند برو روسری تو عوض کن...هر بار یه مورد رو گفتند...بعد حرف های میاد به گوش ادم میرسه..گفتند خواهر اون طور میگفتند و گریه و به اون کارها میخندند...این بیشتر قلب ادم به درد میاره تا داغ عزیز از دس
دیگه چی می خواستی گاگولی ؟
پیغمبری ساختم که مرده هایتان را زنده می کرد و هر مرضی داشتید شفا می داد
حال که او را کشتید بعد از پانصد سال
باید دچار رسول امی عربی شوید
که با زور شمشیر
آدمتان کند .
و اما بعد از تحمیل کلی رنج و سختی بعد از چندین سال در سوره بقره به حبیب خود فرمود :
(ای رسول ما) کافران را یکسان است که ایشان را بترسانی یا نترسانی، ایمان نخواهند آورد.
و اما او حبیب بود چون انتقام محبوب را می گرفت .
مصداقِ خاصش را نمیفهمید
اما معنایش قابل تعمیم است
سالها پیش همین دور و اطراف
پسری در اتاقش ناگهان روی زمین افتاد
بیهوش شده بود
یک حالتی مثلِ کما
مادرش تا از آشپزخانه صدای افتادنش را شنید
آمد بالای سرش و بنا را گذاشت بر جیغ زدن
بعد هم خواهرش آمد و توی سرش میزد
و صورتش را چنگ میزد
دقایقی بعد پسر را روی دست بلند کرده بودند و لا اله الا الله میگفتند و سمت قبرستان میبردند
اما پسر نمرده بود
صداها را میشنید
فقط بیهوش شده بود و کسی این را نمیدان
سکوت گنگ:
سکوت ام را ببین
پر است
از ناگفته های نگفته!
پرنده ی دلتنگ:
پرنده ی پر بسته ام
دلتنگ بام تو،
که بر چینم از آن
دانه های عشق را.
شمردن:
بی نهایت
دوست دارم
اما دریغ
که شمردن بلد نیستی!
مرگ کلمات:
میمیرند غریبانه
کلمات ام
در شعر نبودنت.
عشق مرده:
برای عشقی
که در قلب من مرده است
کسی هست
شمعی روشن کند؟
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
آبا را نمی بینم اما می دانم پشت سرم ایستاده است و با دلهره به یاشا نگاهمی کند.اسلحه را رو به روی پیشانیم نگه می دارد.عیسی را صدا کنم یا خدایش را؟ مسیح را بخوانم یا خدایم را؟در این نقطه ی تاریک زندگی تباه شده ام، کدام یک به داد من خواهندرسید؟ کدام یک مرا که در یک قدمی مرگ ایستاده ام، نجات خواهند داد؟سر می چرخاند و احتماال در حالی که با نگاهش آبا را تهدید می کند؛آمرانه می گوید:»به حساب تو یکی بعدا می رسم. گمشو بیرون.«دوباره سرش را سمت من می چرخاند
فصل 5
احساس خفگی می کردم. نفسم در نمی آمد. دهنم را باز کردم که جاش را صدا کنم، ولی صدایی بیرون نیامد. جاش؟ کجا بود؟ به ردیف های قبر نگاه کردم، ولی نور چراغش را ندیدم. ری خودش را از زمین بالا کشید و تو هوا شناور شد. بالای سر من معلق ماند و یک جوری راه نفسم را بست، جلو چشمم را گرفت، خفه ام کرد. با خودم فکر کردم، من مرده ام. مرده. حالا من هم مرده ام. یکدفعه وسط تاریکی، نوری درخشید. نور به صورت ری افتاد، نور سفید و قوی هالوژن. جاش با صدای عصبی و زیری پرسید:
قرآن درباره حضرت
عیسی(ع) میفرماید: آنان (یهود) حضرت عیسی را نکشتند و او را دار نزدند، بلکه شبیه
او را دار زدند.(۱) در آیه دیگر فرمود: ای عیسی! تو را میگیریم و به سوی خود بالا
میبریم.(۲) از این آیات استفاده کردهاند حضرت عیسی زنده و در آسمانها است. گر چه
برخی از مفسران احتمال دادهاند معنای آیات این نیست که حضرت زنده باشد، بلکه به
قرینه کلمه متوفیک او مرده است و نزد پروردگارش روزی میخورد.(۳) درباره حضرت الیاس
نیز گفته شده که به آسمانها رفت. ا
بمب یک عاشقانه
یه دقیقه دیگه تو این شهر معلوم نیست کی زنده است کی مرده.
اگه قرار باشه من یه دقیقه دیگه زنده باشم، فکر می کردم دلم میخواد یه چیزایی بهت بگم که هیچ وقت نگفتم
این که من چقدر قیافهتو، صداتو، لحن حرف زدنتو، حتی وقتی باهام دعوا میکنی، خنده هاتو، همین خنده ای که میکنی و من خیلی وقتا نمیفهمم داری به من میخندی یا واقعا خوشحالی، اهمیتی که به کارت میدی، به شاگردات میدی، شانی که برای خودت قائلی، همین آرایش ناشیانه ی قشنگی که کردی
ازآخرین باری که نور را دیده بود چیزی به یاد نمی آورد . هر چه بود بسیار سریع گذشته بود . تابش کوتاه نور و بلافاصله، دوباره تاریکی مطلق .انگاراز قفسی به قفس دیگر . مکانی پُر ازدحام که جای نفس کشیدن باقی نمی گذاشت. همگی به هم چسبیده بودند . ایستاده و سرپا. بدن ها خیس و چرب و لزج بود. دهان ها را رو به سقف کوتاه گرفته بودند و مثل ماهی لب می زدند ... آب ...آب... . هیچکس نمی دانست زنده است یا مرده . همگی را در دیگ های بسیار بزرگ ساعت ها زنده زنده جوشانده بودن
گرهی افتاده است در کارم در کاری که با یهودای اسخریوطی همکاری داشتم تویش در پروژه ی حائل گذاری یا حائل برداری میان انسان و دلش در پروژه ی دل. باز آخر توی کوچه بازار اورشلیم همزمانی کرده بودم با عیسای ناصری با اراذل پیغمبر گریز و استعمارگران رومی بت پرست.
همانها که در جاده ی نائین که بتشان را به معبد می بردند برخورد کردند با زنده کردن مرده ای توسط مسیح . هنگام که مرده از روی اماری برخواست بت از بالا به پائین در افتاد!
باید فاطمه را قانع می کردم که
بمونه به یادگار برای خودم که کل پرستارها و سوپروایزر صبح به استادم گفتن که اگر اینترن فلانی زاده نبود ، مریض مرده بود...
و استاد به من با مقنعه ی کج و کوله و صورت چرب و عرقی و موهای پریشون بیرون زده ، نگاه کرد ، خندید ، گفت مطمئن بودم میتونی نگهش داری ، حالا برو خونه و بخواب...
و خب من خوشحالم از این که دیشب با همه ی خستگی هاش ، یه تجربه ی بی نظیر بود از این که مستقلا و در لحظه تصمیمی برای مریض گرفتم و قاطعانه اجراش کردم که منجر به زنده موندن مریض
درباره این سایت